۱۱ غذا برای تقویت مغز و حافظه

در

رژیم غذایی تاثیر مستقیمی بر سلامت مغز دارد. به عنوان مثال، مشخص است که مصرف بیش از حد قند و چربی های ترانس می تواند حافظه را مختل کند، در حالی که سبزیجات، برعکس، آن را پشتیبانی می کنند. دانشمندان تحقیقات زیادی در رابطه با تغذیه انجام داده اند و مفیدترین غذا برای مغز را نام برده اند. ما گزیده ای از مقالات علمی مهم در این زمینه گردآوری کرده ایم.

 

غذای مفید مغز

چای، سیب و انواع توت ها عملکرد هیپوکامپ را بهبود می بخشند

یک مطالعه سه ساله اخیر  بر روی 3562 نفر حدوداً 71 ساله نشان داد کسانی که رژیم غذایی غنی از فلاونول های موجود در چای، سیب و انواع توت ها را مصرف می کنند، کمتر در معرض از دست دادن حافظه مرتبط با افزایش سن هستند. دانشمندان دریافته اند که فلاونول ها عملکرد هیپوکامپ را بهبود می بخشد و حافظه کوتاه مدت را تقویت می کند. علاوه بر این، چای سبز سرشار از L-theanine است که باعث آرامش می شود و از سلول های مغز محافظت می کند.اما دانشمندان شکلات را به عنوان محصولی برای حافظه خوب توصیه نمی کنند، زیرا فلاونول ها اغلب در طول پردازش آن از بین می روند.

غذای مفید مغز

شاه ماهی مغز را با چربی های ضروری تامین می کند

حدود 60 درصد از مغز انسان از چربی تشکیل شده است و نیمی از آن چربی اسیدهای امگا 3 است. مغز از آنها برای ساخت سلول های عصبی مورد نیاز برای یادگیری و حافظه استفاده می کند. کمبود امگا 3 با ناتوانی های یادگیری، افسردگی و زوال ذهنی مرتبط با سن مرتبط است.

بنابراین، برای حفظ عملکردهای شناختی، مصرف منابع امگا مهم است. به عنوان مثال، حداقل دو بار در هفته از ماهی های چرب استفاده کنید که این ماهی ها عبارتند از: سالمون، قزل آلا، ماهی تن آلباکور، شاه ماهی و ساردین. دانشمندان ژاپنی در سال 2020 به این نتیجه رسیدند که افرادی که به طور منظم از چنین ماهی هایی در رژیم غذایی خود استفاده می کنند، ماده خاکستری و سلول های عصبی بیشتری در مغز خود دارند که تصمیم گیری، حافظه و احساسات را کنترل می کنند.

 

غذای مفید مغز

قهوه سرشار از آنتی اکسیدان است

کافئین و آنتی اکسیدان ها به حفظ سلامت مغز کمک می کنند. دانشمندان می گویند که این مواد به موارد زیر کمک می کنند:

نشاط. اول از همه، به دلیل این واقعیت است که کافئین، آدنوزین را مسدود می کند، ماده ای که باعث خواب آلودگی می شود.
حال خوب. یک فنجان قهوه می تواند سطح برخی هورمون ها (مانند دوپامین) را که مسئول احساس خوب هستند، افزایش دهد.
تمرکز توجه. قهوه به شما کمک می کند تا کارها را با کارایی بیشتری انجام دهید.
کاهش خطر ابتلا به بیماری های عصبی. سه تا چهار فنجان در روز ممکن است خطر پارکینسون و آلزایمر را کاهش دهد

غذای مفید مغز

زردچوبه به رشد سلول های جدید مغز کمک می کند

این ادویه زرد تیره حاوی کورکومین است که از سد خونی مغزی عبور می کند، به این معنی که می تواند مستقیما وارد مغز شود و به سلول های مغز کمک کند. مطالعات در طول سال ها نشان داده است که کورکومین:

به رشد سلول های مغزی جدید کمک می کند  که بدون شک بر توانایی های ذهنی تأثیر می گذارد.
برای تقویت حافظه مفید است. به عنوان مثال،  همکاری سال 2018 بین دانشمندان هندی و آمریکایی نشان داد که کورکومین از زوال شناختی در بیماران آلزایمر جلوگیری می کند .
کاهش افسردگی کورکومین سطح سروتونین و دوپامین را افزایش می دهد که باعث بهبود خلق و خو می شود. مطالعات نشان داده اند که کورکومین حتی می تواند علائم افسردگی و اضطراب را کاهش دهد.
اگرچه افزودن زردچوبه به غذای شما ممکن است مفید باشد، اما به خاطر داشته باشید که محتوای کورکومین آن به اندازه کافی بالا نیست که بتوان اثرات مثبتی را که دانشمندان توصیف کرده اند، مشاهده کرد.

 

غذای مفید مغز

کلم بروکلی و دانه کدو تنبل ویتامین K را تامین می کند

کلم بروکلی و تخمه کدو حاوی ویتامین K هستند. مطالعات متعددی که در افراد مسن انجام شده است، مصرف زیاد غذاهای غنی از ویتامین K را با بهبود حافظه مرتبط دانسته اند.

دانه کدو تنبل علاوه بر ویتامین ها منبع عالی منیزیم، آهن، روی و مس است. هر یک از این مواد مغذی برای سلامت مغز مهم هستند:

روی برای انتقال سیگنال های عصبی حیاتی است. کمبود روی با بسیاری از بیماری های عصبی از جمله بیماری آلزایمر و پارکینسون مرتبط است.
منیزیم برای یادگیری و حافظه ضروری است. سطوح پایین منیزیم باعث میگرن و افسردگی می شود.
مغز از مس برای کنترل سیگنال های عصبی استفاده می کند. و زمانی که سطح مس غیر طبیعی باشد، خطر ابتلا به بیماری های عصبی افزایش می یابد.
کمبود آهن اغلب باعث اختلال در عملکردهای مختلف مغز می شود.

غذای مفید مغز

آجیل ها چربی های سالم، آنتی اکسیدان ها و ویتامین E را تامین می کنند

آجیل، به ویژه گردو، دارای خواص مفید برای حافظه هستند. به عنوان مثال، دانشمندان چینی  رژیم غذایی و سلامت 4822 فرد 55 ساله و بالاتر را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که خوردن حدود 10 گرم آجیل در روز به طور قابل توجهی عملکرد شناختی را بهبود می بخشد. مطالعه دیگری نشان داد زنانی که به طور منظم برای چندین سال آجیل می خورند، در مقایسه با کسانی که خود را انکار می کنند، حافظه قوی تری دارند.

آجیل حاوی ویتامین E و همچنین اسیدهای چرب امگا 3 و آنتی اکسیدان های مختلف است که از سلول های مغز در برابر آسیب محافظت می کند.

غذای مفید مغز

پرتقال به عنوان منبع ویتامین C و B9

پرتقال سرشار از ویتامین B9 (اسید فولیک) است که باعث تقویت حافظه و مهار اختلالات عصبی می شود. یک پرتقال متوسط ​​نیاز روزانه بدن به ویتامین C را تامین می کند که بدون آن مغز نمی تواند به درستی کار کند. دانشمندان استرالیایی در سال 2019  سطوح بالای ویتامین C خون را با بهبود حافظه، تمرکز و سرعت تصمیم‌گیری مرتبط دانستند .

محققان تاکید می کنند که بدن نمی تواند ویتامین C را سنتز کند، بنابراین دریافت آن از منابع طبیعی مهم است. این ویتامین علاوه بر پرتقال در لیمو، کلم سفید، کیوی، گل رز، توت فرنگی، گوجه فرنگی و پاپریکا به وفور یافت می شود.

 

غذای مفید مغز

تخم مرغ مغز را با اسید فولیک و کولین اشباع می کند

تحقیقات کمی در مورد ارتباط بین مصرف تخم مرغ و سلامت مغز وجود دارد. با این وجود، دانشمندان تأثیر مثبت مواد مغذی موجود در تخم مرغ را بر مغز تأیید می کنند.

تخم مرغ منبع بسیار خوبی از ویتامین های B6 و B12، اسید فولیک و کولین است. بدون ویتامین، سنتز طبیعی مواد شیمیایی و تنظیم سطح قند در مغز غیرممکن است. و کمبود کولین و اسید فولیک که گاهی افراد مسن را درگیر می کند باعث زوال عقل می شود. خوردن غذاهای غنی از این مواد با بهبود حافظه و عملکرد ذهنی مرتبط است.

مقدار روزانه کولین برای اکثر زنان 425 میلی گرم و برای مردان 550 میلی گرم است و یک زرده تخم مرغ حاوی حدود 112 میلی گرم کولین است.

غذای مفید مغز

چه کارهای دیگری برای بهبود حافظه انجام دهیم

مجله پزشکی هاروارد  چند راه دیگر برای بهبود حافظه نام برده است . علاوه بر یک رژیم غذایی متعادل و متنوع، به موارد زیر کمک کنید:

فرآیند مداوم یادگیری چیزی جدید؛
تکرار آنچه مهم است به خاطر بسپارید؛
تکنیک های یادگاری برای حفظ بر اساس تداعی ها.
فعالیت اجتماعی.

نظرات

در ادامه بخوانید...

تفاوت مغز زن و مرد

در
شش واقعیت جالب در مورد تفاوت های بین زن و مرد مغز است که شاید شما از آن مطلع نباشید
مغز زنان و مردان: تفاوتهای اصلی با یکدیگر ، که دانشمندان قادر به اثبات آن بودند.
موضوع تمایز مغز زنان از مغز مردان مدت زمان طولانی مورد بحث دانشمندان بوده است. صدها مطالعه انجام شده است ، داده های بسیار متناقضی به دست آمده است. با این حال ، آخرین اثر علمی دانشمندان معتبر دانشگاه کالیفرنیا ، که نشان داد هنوز اختلافات بسیار جالبی وجود دارد.
 
شش واقعیت جالب در مورد تفاوت های بین مغز زنان و مردان :
 

واقعیت شماره 1 حافظه و احساسات

عملکرد حافظه زنان بهتر است. محققان دریافته اند که زنان بهتر است از آزمون حافظه استفاده کنند ، به خصوص مواردی که مربوط به کلمات یا زبان است. نیمکره های مغز در زنان بهتر با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. به همین دلیل ، زنان حافظه بهتری دارند و بیشتر اوقات واژگان بیشتری استفاده می کنند. خانمها با احساسات فکر می کنند ، مردان در ارزیابی واقعیت ، کمتر نگران هستند.  
 
به گفته یكی از نویسندگان این مطالعه ، ارین ساندرمن ، اطلاعات دریافت شده به آنها هشدار داده است. واقعیت این است که آزمایش های کلامی مشابه در تشخیص مرحله اولیه بیماری آلزایمر ، که با اختلال در حافظه همراه است ، بسیار مورد استفاده قرار می گیرد.
 

واقعیت شماره 2. مغز در زنان بیشتر می ریزد

گروهی از محققان انگلستان و فنلاند دریافتند كه با افزایش سن ، مغز انسان کاهش پیدا می کند. کاهش قابل توجه هر ده سال یکبار قابل ثبت است. دانشمندان به مدت ده سال مردان و زنان 33 تا 45 ساله را مشاهده کردند. در نتیجه ، معلوم شد که مغز خانم ها با گذشت زمان در حجم بیشتری از آنچه مردان کم می کنند ، کاهش یافته است. 
 
این واقعیت با مطالعات دانشمندان دیگری که مغز افراد مسن را مورد مطالعه قرار داده اند تأیید شده است. بیماران آنها افرادی در سنین 65 تا 82 سال بودند.
 

واقعیت شماره 3. مغز در زنان و مردان در مناطق مختلف متفاوت است

در مردان ، لوب تمپورال و فرونتال ، که وظیفه شخصیت ، احساسات و عملکرد شناختی را بر عهده دارد ، با افزایش سن کاهش می یابد. در زنان ، هیپوکامپ و لوب پاریتال مغز "خشک می شوند". آنها مسئول زبان ، حافظه ، تفکر مکانی و ادراک بصری هستند. این امر بر رفتار افراد و ارتباط آنها با دیگران تأثیر می گذارد.
 

واقعیت شماره 4. تغییرات مغزی بر بیماری تأثیر می گذارد 

مطالعات نشان داده اند که تفاوت در تغییرات وابسته به سن در زنان و مردان بر خطر ابتلا به برخی بیماری ها تأثیر می گذارد. این تفاوت خصوصاً در افراد مسن وجود دارد. زنان از ابتلا به آلزایمر و بیماری پارکینسون نسبت به مردان بیشتر در خطر هستند.
 

واقعیت شماره 5. ادراک جهان

دانشمندان ثابت کرده اند که در پردازش سیگنالهای مغزی از حواس در زنان و مردان تفاوت هایی وجود دارد. بنابراین ، معلوم شد که خانمها شنوایی تیز تری دارند. مغز زن صداها را با وضوح و جزئیات بیشتری درک می کند. مغز مرد اما با درک احساسات لمسی موفق شد. تفاوت بینایی وجود دارد. دانشمندان دریافته اند که مردان تصویر را یکپارچه تر می بینند ، و زنان توجه بیشتری به جزئیات کوچک دارند.
 

واقعیت شماره 6. اثر استروژن

همانطور که مشخص شد با افت شدید هورمون استروژن در زنانی که یائسگی را تجربه می کنند ، کاهش حافظه رخ می دهد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

آیا آلزایمر از والدین به ارث می رسد

در
آلزایمر

 

آیا آلزایمر ارثی است

بزرگترین لذت های زندگی اغلب ساده ترین است: خندیدن به خاطرات کودکی با یک دوست قدیمی. خرید شام خانوادگی. برای تعطیلات بعدی برنامه ریزی کردن و گپ و گفتگوی آنلاین با اقوامی که در شهرهای دیگر ، کشورهای دیگر زندگی می کنند.
اینها مواردی است که بیماری آلزایمر آن ها را دزدیده و هرگز بازگشتی ندارد. آلزایمر می تواند به تدریج یا سریع پیشرفت کند ، اما بیماران به ناچار حافظه خود ، توانایی تفکر ، برنامه ریزی ، و حتی شناخت افراد نزدیک به خود را از دست می دهند. تمام هویت آنها اساساً هم در جهان و هم برای خود آنها گم شده است.
 بیش از 46 میلیون نفر در سراسر جهان به زوال عقل مبتلا هستند. آلزایمر یکی از پرخطرترین مشکلات سلامتی قرن بیست و یکم محسوب می شود. انتظار می رود تعداد افراد مبتلا به زوال عقل هر 20 سال دو برابر شود - به این معنی که تا سال 2050 بیش از 135 میلیون نفر مبتلا خواهند شد. بیماری آلزایمر (AD) علت اصلی زوال عقل است ، که معمولاً در افراد مسن تشخیص داده می شود اما در افراد جوان 30 یا 40 سال نیز رخ می دهد.
آلزایمر تا حدودی ارثی است. اما عوامل دیگری نیز در این بازی وجود دارد.دانشمندان تصور می كنند كه عوامل مختلفی چگونگی پیشرفت بیماری آلزایمر را تعیین می كنند. به طور فزاینده ای ، تحقیقات نشان داده است که ژن ها نقش اصلی در بروز بیماری دژنراسیون مغز دارند. اما آلزایمر می تواند در مراحل مختلف زندگی تجلی یابد. این که آیا بیماری در اوایل زمان زندگی یا شروع آلزایمر در اواخر عمر باشد  می تواند چگونگی ابتلا به آن را اثبات کند.
 
آلزایمر در اوایل شروع به طور معمول بین سنین 30 تا 60 سالگی اتفاق می افتد و بسیار نادر است کمتر از 10 درصد از مبتلایان به این بیماری به شدت با ژنتیک در ارتباط است. دانشمندان سه ژن را پیدا کرده اند که در آن جهش ها می تواند باعث ابتلا به آلزایمر یا FAD شود. اگر پدر یا مادر شما (بیولوژیکی) یکی از ژنهای جهش یافته را داشته باشد ، شما نیز احتمال ارث بردن آن را دارید. با این حال ، همه افراد مبتلا به آلزایمر در اوایل رشد جهش در این سه ژن را ندارند.
 
برای بیشتر مبتلایان به آلزایمر علائم در حدود 65 سالگی یا دیرتر شروع می شود. در حالی که محققان هنوز در تلاشند تا بفهمند که دقیقاً چه عاملی منجر به بروز آلزایمر در اواخر عمر می شود ، آنها فکر می کنند که یک پکیج از عوامل ژنتیکی و خطر های محیطی ابتلا به بیماری را در فرد ایجاد می کند. بنابراین ، اگر یکی از بستگان مبتلا به آلزایمر باشد ، لزوماً به این معنی نیست که شما این بیماری را به ارث خواهید برد. اما احتمالاً بیشتر از سایرین احتمال ابتلا به آلزایمر را دارید.
سیستم های بهداشت و درمان در حال حاضر با مشکلات جدی در مقابله با بروز فعلی آلزایمر روبرو هستند و ممکن است فقط در یک یا دو دهه توسط تعداد کاملی از بیماران آلزایمر که به مراقبت احتیاج دارند غلبه کنند. مطابق با بیماری آلزایمر بین المللی ، حدود 40٪ هزینه های مراقبت از زوال عقل در سرتاسر جهان توسط منابع "غیر رسمی" پرداخت می شود - که در بسیاری موارد به معنای خانواده بیمار است.
 

 

مشکلات تشخیص آلزایمر

در حال حاضر ، تشخیص AD عمدتاً مبتنی بر علائم بالینی ، از جمله آزمایش شناختی است و تعداد قابل توجهی از بیماران تشخیص داده می شوند که بیماری آنها قبلاً پیشرفت کرده باشد. این علائم معمولاً بعد از سن 60 سالگی بروز می کند اگرچه افرادی که دارای جهش های ژنتیکی کمیاب هستند ممکن است زودتر به این بیماری مبتلا شوند. تشخیص AD براساس اقدامات شناختی تنها در 70-80٪ موارد صحیح است. حتی با مطالعات تصویربرداری مانند توموگرافی کامپیوتری (CT) ، تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (MRI) و توموگرافی انتشار پوزیترون (PET) ، تشخیص ممکن است قطعی نباشد.
 

 

آزمایش برای تشخیص آلزایمر

آزمایشات جدیدی ایجاد شده است که مبتنی بر نشانگرهای زیستی موجود در مایع مغزی نخاعی (CSF) ، مایعات موجود در ستون فقرات و اطراف مغز است. CSF به عنوان محافظ ستون فقرات و مغز عمل می کند ، منابع مورد نیاز خون را به همراه می آورد و مواد زائد سلول های مغز را از بین می برد.
 
این مایع می تواند حاوی پپتیدهایی باشد که ارتباط نزدیکی با بیماری آلزایمر دارند: آمیلوئید بتا (Abeta) و تاو . در یک مغز سالم ، این پپتیدهای Abeta تجزیه و از بین می روند. در یک بیمار مبتلا به آلزایمر ، آنها با هم جمع می شوند و پلاک های سخت و نامحلول را تشکیل می دهند. درهم و برهم های عصبی Tau - الیاف نامحلول ، پیچ خورده و پیچیده ، که از ساختارهای تشکیل دهنده پروتئین تاو به نام میکروتوبول ها تشکیل شده اند - به طور معمول مواد مغذی و سایر مواد مهم را از یک سلول عصبی به سلول دیگر منتقل می کنند. با آلزایمر پروتئین غیر طبیعی است و میکروتوبولها ناپایدار هستند. آزمایش های جدید Abeta و Tau می تواند اطلاعات بالینی را در اختیار پزشکان قرار دهد تا به آنها در تشخیص سریعتر و دقیق تری کمک کند.
نشانگرهای زیستی در تشخیص بیماری AD بسیار زیاد است. آنها اقدامات عینی هستند ، قابل تجدید پذیر هستند و از نظر پزشک مستقل هستند.

 

تشخیص زود هنگام آلزایمر

بدون هیچ درمانی برای آلزایمر ، آیا واقعاً نکته ای برای آزمایش و تشخیص بیماری وجود دارد؟ کارشناسان به دلایل مختلف پاسخ مثبت می دهند. دکتر جفری کاممینگز ، مرکز کلینیک کلیولند لو روو مرکز بهداشت مغز (کلیولند ، اوهایو)اظهار داشت: تشخیص دقیق و در اسرع وقت "بسیار مهم است".
 
وی می گوید: "ما می دانیم كه بیماری خیلی دیر در جریان بالینی تشخیص داده می شود."
 
اگرچه بسیاری از مطالعات در مورد داروهای نویدبخش نتایج منفی داشته اند ، اما محققان توانستند درباره این بیماری ویرانگر اطلاعات بیشتری کسب کنند و درک عمیق تری از نحوه طراحی کارآزمایی های بالینی و شناسایی افرادی که باید در آن قرار گیرند ، کسب کنند. به عنوان مثال ، دانشمندان اکنون می دانند که رویکرد درمانی بیماران در مراحل اولیه بیماری باید متفاوت از رویکرد افراد در مراحل بعدی باشد.
 
ما می خواهیم بیماران زود تشخیص داده شوند تا بتوانیم درمان را شروع کنیم. ما می توانیم آنها را در کارآزمایی های بالینی قرار دهیم و مهمتر از همه ، ما به آنها و خانواده های آنها کمک خواهیم کرد تا درک کنند که این بیماری چیست.
و آنچه کاملاً مشهود است این است که ، مانند سرطان ، تشخیص و تشخیص زودرس آلزایمر از اهمیت حیاتی برخوردار است. هرچه زودتر درمان شروع شود ، احتمال اینکه تأثیر مثبتی در جلوگیری از پیشرفت بیماری داشته باشد ، بیشتر است. برای آزمایشات بالینی ، دانستن اینکه بیماران شرکت کننده واقعاً آلزایمر دارند - و نه شکل دیگری از زوال عقل - اعتماد به نفس بیشتری به نتایج نشان می دهد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

تراشه جدید سیلیکون ممکن است جایگزین سلولهای آسیب دیده مغز شود

در
تراشه جدید سیلیکون ممکن است جایگزین سلولهای  آسیب دیده مغز شود
یک تراشه جدید سیلیکون ممکن است جایگزین سلولهای  آسیب دیده مغز شود.
دانشمندان یک تراشه سیلیکونی درست کرده اند که فعالیت الکتریکی نورون های مغز را تولید می کند. این تراشه درست مانند نورون های واقعی به فعالیتهای الکتریکی پاسخ می دهد.
از آنجایی که اولین قلب مصنوعی نیم قرن پیش کاشته شد و به طور قابل بحث قبل از آن ، انسان ها در ایجاد فناوری ای کار کرده اند که می تواند قطعات بدن خودمان را ترمیم و جایگزین کند. در برخی موارد ، این دستگاه ها با تقلید از زیست شناسی انسان کار می کنند.  
 
در حال حاضر ، دانشمندان موفق شده اند یک فرایند بیولوژیکی مخصوصاً پیچیده را تولید کنند: فعالیت الکتریکی نورون ها ، که شامل سلول های مغزی است. نورونها اطلاعات را به صورت سیگنال های برقی در بدن ارسال می کنند.
 
در مطالعه ای که امروز منتشر شده ، تیمی به سرپرستی دانشمندان University of Bath در انگلیس روشی را برای ساخت تراشه های سیلیکونی شرح دادند که به گفته آنها می توانند مانند نورون های واقعی عمل کنند. محققان می گویند که روزی می توان از این روش برای ترمیم بخش هایی از سیستم عصبی آسیب دیده به بیماران مغزی استفاده کرد.
 

از بیولوژیکی گرفته تا بیونیک

ایده ساخت نورون های مصنوعی ، سیناپس ها و کل شبکه های مغزی دقیقاً جدید نیست. به عنوان مثال ، در سال 1991 ، دانشمندان تراشه سیلیکونی ایجاد کردند که از سلولهای عصبی واقعی استفاده شده است. اما محققان بیشتر از فرآیندهای بیولوژیکی به عنوان الهام بخش برای این دستگاه ها استفاده کرده اند.
 
با این حال ، دانشمندان به طور فزاینده ای به سمت وسایل بیوالکترونیکی روی می آورند: فناوری مانند میکروسکوپ ها ، الکترودها و حسگرهایی که می توانند در بدن کاشته شوند ، راهی برای درمان بالقوه بیماریهای مزمن است.
 
نویسندگان این مطالعه می گویند که این تغییر به فناوری نیاز دارد که بتواند اطلاعات را بین یک سلول بیولوژیکی و یک مدار بیوالکترونیکی منتقل کند. سپس ، ریزتراشه ها و سایر دستگاه ها می توانند محرکهای "خام" را که از سیستم عصبی به داخل و از آنجا منتقل می شوند ، پردازش کنند. در حالت ایده آل ، این دستگاه ها با سیستم عصبی یک بیمار ارتباط برقرار می کنند - دقیقاً مانند یک نورون معمولی.
 
برای انجام این کار ، محققان نیاز به طراحی تراشه ای داشتند که به همان شیوه ای که سلول های مغزی واقعی به سیگنال های الکتریکی پاسخ می دهند، عمل کند.
 
محققان امیدوارند كه روش جدید ایجاد نورونهای مصنوعی یك روز بتواند این وسیله را در افراد با بیماری مغزی قرار دهد و در آنجا با سایر سلولهای مغزی ارتباط برقرار كند.
 
محققان در مطالعه خود ، میكروسیری را كه از کانالهای یونی مدل شده است ، طراحی می كنند - پروتئین هایی كه مانند دروازه عمل می كنند ، و به مولكول های دارای بار الکتریکی اجازه می دهند از دیواره های سلولی عبور كنند. آنها همچنین از مجموعه داده های بزرگی از ضبط های مربوط به فعالیت الکتریکی سلول های مغزی استفاده کردند.
 
در مرحله بعد ، دانشمندان توانستند تراشه سیلیکونی ایجاد کنند که همانند رفتارهای نورونهای فردی از هیپوکامپ ، که نقش اساسی در یادگیری و حافظه و سیستم تنفسی دارد ، عمل کند. آنها پس از طی کردن 60 نوع تحریک الکتریکی مختلف از طریق تراشه ها ، دریافتند که نورون های مصنوعی پاسخ های الکتریکی تقریباً یکسان با سلول های بیولوژیکی مغز دارند.
 
در این مقاله ، محققان توصیف می کنند که چگونه دستگاه ممکن است امکانات جدیدی را در معالجه بیماری ارائه دهد. آنها یادآور می کنند که نورون های تنفسی وظیفه تنظیم ریتم هایی را دارند که بر برخی عملکردهای تنفسی و قلب تأثیر می گذارد. هنگامی که این ریتم ها تخریب می شوند ، اغلب نتیجه سن یا بیماری است ، می تواند منجر به شرایطی مانند آپنه خواب و حتی نارسایی قلبی شود.

نظرات

در ادامه بخوانید...

دلیل اصلی که عملکرد حافظه مختل می شود

در
من با فراموشی  های جزئی شروع کردم که شما به راحتی از آن رد می شوید. کلیدهای خود را فراموش کردید، شما با نام اشتباه با کسی تماس گرفتید، کلمه مورد نظر نوک زبان شما بود ، اما کاملاً نتوانستید آن را بیان کنید. شما احساس پیرتر شدن نمی کنید ، اما این احساس را دارید که در حال تغییر هستید. محققان معتقدند كه این می تواند نشانه ای جدی باشد.
 
مطالعه ای که در ژانویه 2012 در مجله پزشکی بریتانیا منتشر شد ، نتیجه گرفته است که کاهش شناخت مربوط به سن خیلی زودتر از آنچه پیش بینی می شود آغاز می شود: در اواسط دهه 40 زندگی. حتی ناراحت کننده تر ، این کاهش با نرخ های بسیار غیرقابل پیش بینی می تواند پیشرفت کند. دانشمندان تشخیص داده اند كه استیل كولین ، یك انتقال دهنده عصبی اصلی ، وظیفه ایجاد اتصالات جدید و تقویت مسیرهای عصبی در مغز را بر عهده دارد. به عبارت دیگر ، ذهن شما را هوشیار و آماده نگه می دارد. با این حال ، مقادیر کم این انتقال دهنده عصبی کلیدی، شما را در معرض خطر قرار می دهد. بدون سطح سالم استیل کولین ، مغز می تواند از نظر جسمی کوچک شود. در این مرحله ، ترمیم آسیب می تواند بسیار دشوار باشد.
 
و با این حال ، همه ما افرادی در سنین بالا را می شناسیم که به نظر می رسد از این کاهش شناختی مصون هستند. این افراد به اصطلاح superagers حدت ذهنی بالایی را به خوبی در سالهای بعدی خود حفظ می کنند. دانشمندان تشخیص داده اند که عملکرد ذهن superagers با مقادیر زیادی استیل کولین همراه است. بنابراین ، ذهن آنها ارتباطات عصبی قوی تر و بی شماری دارند. این یک محیط ایده آل برای یک حافظه تله استیل ایجاد می کند. متأسفانه ، برای اکثر ما ، میزان استیل کولین با افزایش سن و به سرعت پس از 45 سالگی کاهش می یابد.
 
اما این فقط سن ما نیست که مقصر است. مانند عضله ، مغز شما برای ماندن در بهترین شکل به تمرین مداوم نیاز دارد. جامعه مدرن ما را از تمرینات ذهنی اساسی محروم می کند.
 
پیش از دستیابی و مقرون به صرفه بودن این کلمه ، تاریخ شفاهی تنها راهی برای گسترش فرهنگ به نسل های جوان بود. در نتیجه ، یک حافظه قوی بخش اساسی از زندگی روزمره بود. به عنوان مثال ، شاعران یونان باستان کل شعرهای حماسی را که هزاران خط طولانی داشتند ، حفظ و تلاوت می کردند. این افراد به دلیل خواسته هایی که جامعه بر روی مغز آنها قرار داده بود ، درگیر تمرین های روزانه سخت ذهنی بودند. آنها تلفن ، تلویزیون و رایانه ای نداشتند که توجهشان را منحرف کنند و روش های پردازش مغز اطلاعاتشان را تحریف کنند. این نوع فوکوس روی موضوع به سطح مطلوب استیل کولین نیاز داشت.
 
فن آوری مدرن از دو روش مهم ، فعالیت های اساسی در مناطق خاصی از مغز ما را انکار می کند و باعث می شود که به مرور زمان مغز دچار آتروفی شود. ما در معرض منابع تحریک آمیز متعددی هستیم که به طور مداوم تولید استیل کولین را مختل می کند. به همین ترتیب ، دیگر لازم نیست شماره تلفن ، آدرس ، تاریخ و .... را به خاطر بسپاریم زیرا تلفن های ما جایگزین حافظه های ما شده اندد. هر دوی این عوامل ذهن شما را برای فراموش کردن و قرار گرفتن در معرض خطر برای آغاز زودرس کاهش شناختی قرار می دهند.
 
در خبرهای خوب ، تحقیقات جدید می گویند نیازی نیست تلفن هوشمند خود را دور بیاندازید ، اشتراك Netflix خود را لغو كنید یا شغل خود را ترك كنید تا ساعت عقب افتادگی شناختی مربوط به سن را برگردانید. تیمی از محققان در آزمایشگاه دارای گواهینامه GMP در نیویورک 5 ترکیب را شناسایی کرده اند که به طور طبیعی می توانند سطح بهینه استیل کولین را بازیابی کنند. آنها Alpha GPC ، Huperzine A ، Bacopa Monnieri ، Lion's Mane Mushroom و Ginkgo Biloba هستند. با این وجود بهتر است که از نظر بالینی با تحقیقات علمی ، این ترکیبات طبیعی حاوی مواد شیمیایی عجیب و غریب و غیرمجاز نباشند.
 
در طول 18 ماه گذشته ، این تیم تحقیقاتی این 5 ترکیب طبیعی ایمن و قدرتمند را برای افزایش سطح استیل کولین در یک فرمول ترکیب کرده اند. به آن RediMind گفته می شود.
 
RediMind سطح بهینه استیل کولین را بازیابی می کند ، شما را از کاهش شناختی مرتبط با سن محافظت می کند و اتصالات عصبی در مغز را تقویت می کند. نتیجه؟ می توانید اطلاعات را آسان تر پردازش و ذخیره کرده و خیلی سریع آن را به یاد بیاورید. RediMind یک ذهن مطمئن را به شما برگرداند.
 
برای آزمایش اثربخشی محصول ، تحقیقات مصرفی پرینستون یک کارآزمایی بالینی کنترل شده با دارونما انجام داد که در آن تست لیست خرید بین المللی در فواصل مختلف در ابتدا ، بعد از 2 هفته و بعد از 30 روز انجام شد. ISLT یک تست حافظه کوتاه مدت استاندارد است که شامل لیستی از کالاهای مواد غذایی تصادفی است که باید در یک بازه زمانی محدود حفظ و تولید شوند.
 
در حالی که RediMind تضمین نمی کند که حافظه تصویری شما تقویت شود ، این مطالعه دارای نتایج چشمگیر است. بعد از 2 هفته ، شرکت کنندگان که RediMind مصرف کردند ، نمره حافظه خود را بیش از 45٪ بهبود بخشید. در پایان مطالعه ، عملکرد حافظه بیش از 51 درصد افزایش یافته و به طور قابل توجهی از دارونما پیشی گرفته است.
 
RediMind وگان ، بدون GMO و بدون گلوتن است و در یک مرکز دارای گواهینامه GMP در نیویورک ساخته شده است تا از بالاترین استانداردهای ایمنی اطمینان حاصل شود. کل مجموعه RediMind متناسب به یک قرص با دوز کم، مواد با راندمان بالا برای حداکثر اثربخشی است. با توجه به روزانه ، RediMind اعتماد به نفس خود را در اعتماد به نفس بهبود می بخشد ، زیرا بیش از 85٪ از شرکت کنندگان در این مطالعه تجربه کردند. و برخلاف اسپرسو ، باعث افزایش موقت حافظه شما و به دنبال آن کم آوردن انرژی نمی شود. RediMind حاوی هیچ کافئینی نیست و این امر را برای استفاده روزانه طولانی مدت ایمن می کند.         

نظرات

در ادامه بخوانید...

مرد فرانسوی که ۹۰ درصد مغز خود را از دست داده

در

 (سیارک) : دانشمندان درباره مرد فرانسوی که ۹۰ درصد مغز خود را از دست داده و در عین حال زندگی عادی و نرمالی دارد، مات و مبهوت مانده اند.

زندگی نرمال بدون 90 درصد از مغز!


یک مرد فرانسوی با وجود اینکه ۹۰ درصد از مغز خود را از دست داده اما با این حال زندگی نرمال و سالمی را پشت سر می گذارد، دانشمندان را به فکر فرو برده تا دوباره درباره آنچه که از دیدگاه بیولوژیکی باعث هوشیاری و آگاهی انسان شده، فکر کنند.

علیرغم چندین دهه پژوهش و تحقیق، دانش ما نسبت به هوشیاری و آگاهی – آگاه بودن از موجودیت یک فرد – بسیار اندک است. ما می دانیم که بنیان این آگاهی به نحوی در مغز ماست اما چگونه می شود که افرادی با وجود از دست دادن قسمت اعظمی از نورون ها و رشته های مغزی می توانند نسبت به خود و اطرافیانشان آگاه باشند؟

این مورد که برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ در The Lancet توصیف شده بود، درباره مردی است که حدودا ۱۰ سال دانشمندان را مات و مبهوت خود کرده است. (سیارک)

این مرد فرانسوی که در زمان انتشار این مقاله ۴۴ سال سن داشت، هویتش کاملا محرمانه باقی مانده و به همین واسطه، دانشمندان کاملا توضیح داده اند که این مرد چگونه بدون اطلاع از شرایط بسیار نادرش و بدون هیچ مشکلی به زندگی ادامه داده است.او به دلیل ضعف اندکی که در پای چپش حس می کرد به دکتر مراجعه کرد و پس از اینکه اسکن مغز بر روی انجام شد، تصاویر نشان می دادند که جمجمه او اکثر با مایعی پر شده است. اسکن مغز این شخص نشان می داد که تنها یک لایه نازک از بافت واقعی مغز باقی مانده و بخش داخلی مغز او تقریبا به طور کامل از بین رفته است. عکس زیر، اسکن مغزی این شخص را نشان می دهد:

تصویر اسکن مغز این مرد فرانسوی – تجمع مایعات ۹۰ درصد از مغز این فرد را از بین برده است.

پزشکان باور دارند که قسمت اعظم مغز این فرد به طور آهسته و در یک بازه زمانی ۳۰ ساله توسط تجمع مایعات از بین رفته است؛ پدیده شناخته شده ای که به آن هیدروسفالی می گویند. او از کودکی به این بیماری مبتلا بود که البته توسط یک استنت درمان شده بود؛ اما این استنت زمانی که او ۱۴ ساله بود برداشته شد و از آن پس، بخش اعظم مغز او از بین رفته است (شایان ذکر است که استنت در پزشکی به لوله توری مصنوعی از جنس فلز گفته می شود که در یک گذرگاه یا مجرایی طبیعی در بدن به منظور جلوگیری یا مقابله با انقباض موضعی جریان درون آن مجرا، قرار داده می شوند).

اما علیرغم باقی ماندن مقدار اندکی از بافت مغزی او، این شخص ناتوانی مغزی نداشت؛ او دارای یک ضریب هوشی پایین (۷۵) بود اما به عنوان یک کارمند دولت مشغول به کار بود. او همچنین ازدواج کرده، دارای دو فرزند و نسبتا هم سالم بود.

پرونده پزشکی پر رمز و راز این شخص، نه تنها در ذهن دانشمندان این سوال را به وجود آورد که او چگونه توانسته زنده بماند، بلکه دانش ما از هوشیاری و آگاهی را نیز زیر سوال برد.

در گذشته پژوهشگران اظهار می کردند که هوشیاری و آگاهی احتمالا به نواحی مختلف و بخصوصی از مغز مرتبط است؛ از جمله کلاستروم (یک لایه نازک از سلول های عصبی مابینِ نواحی اصلی مغز) یا قشر بینایی (کرتکس بصری).

اما اگر این فرضیه ها درست بودند، این شخص فرانسوی که قسمت اعظمی از مغز خود را از دست داده نباید از آگاهی و هوشیاری بهره مند می بود.

Axel Cleeremans، یک روانشناس شناختی از دانشگاه آزاد بروکسل در بلژیک در این خصوص به کوارتز (Quartz) گفت: "هر تئوری درباره هوشیاری و آگاهی باید بتواند توضیح دهد چرا این فرد که ۹۰ درصد از بافت مغزی اش را از دست داده همچنان به صورت کاملا طبیعی به زندگی خود ادامه می دهد”.

به عبارت دیگر، به نظر نمی رسد که یک قسمت خاص از مغز به تنهایی مسئول هوشیاری و آگاهی انسان باشد.

به نظر نمی رسد که یک قسمت خاص از مغز به تنهایی مسئول هوشیاری و آگاهی انسان باشد.

Cleeremans بر فرضیه ای معتقد است؛ پایه و اساس این فرضیه این است که انسان با هوشیاری به دنیا نیامده، بلکه مغز آگاهی و هوشیاری را بارها و بارها یاد می گیرد. این بدان معناست که محل قرارگیری هوشیاری در مغز ثابت نبوده و بسیار انعطاف پذیر است و فراگیری آن می تواند توسط مناطق مختلف مغز صورت پذیرد.

او در ادامه بیان می کند: "آگاهی، نظریه غیر مفهومی مغز درباره خودش است و از طریق تجربه به دست می آید و این نیز از طریق یادگیری، تعامل با خود، جهان و افراد حاصل می شود.”

Axel Cleeremans این فرضیه را در ابتدا در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد و حال در کنفرانس انجمن مطالعات علمی درباره آگاهی در مورد این موضوع سخنرانی کرد. این کنفرانس در ماه ژوئن امسال (سال ۲۰۱۶ میلادی) در بوئنوس آیرس برگزار شد.

او فرضیه خود را "تز شکل پذیری رادیکال” (radical plasticity thesis) نامیده است. این نظریه با پژوهش های اخیری که نشان می دهند مغز یک فرد بالغ نسبت به آن چیزی که در گذشته فکر می کردیم، سازگار تر است.

Olivia Goldhill برای کوارتز اینگونه می نویسد:

"Cleeremans بیان می کند که برای داشتن آگاهی، تنها دانستن اطلاعات کافی نیست، بلکه باید دانست که یک شخص، اطلاعاتی را می داند. به عبارت دیگر، برخلاف یک ترموستات که به سادگی دما را ثبت و ضبط می کند، انسان های آگاه، هم می داند و هم برایشان اهمیت دارد که می دانند. (سیارک)

کلیریمنس مدعی است که مغز به طور پیوسته و ناآگاهانه یاد می گیرد تا فعالیت خودش را دوباره تعریف کند و این حالت تعاریف، اساسِ تجربه آگاهانه است.”

اما تمامی این صحبت ها درباره فردی که با وجود باقی ماندن تنها ۱۰ درصد از مغزش زندگی می کند به چه صورت است؟

براساس گفته های کلیریمنس، با اینکه تنها قسمت کوچکی از مغز این شخص باقی مانده، همین بافت مغزی موجود قادر است نظریه ای درباره خودشان به وجود آورند و این بدین معناست که شخص هنوز آگاهی کامل نسبت به کارهایی که انجام می دهد، دارد.

این مفاهیم به نوبه خود چندان هم جدید نیستند و هر روزه ما چیزهای بیشتری درباره مغزمان یاد می گیریم و به این موضوع پی می بریم که مغزهای ما چقدر انعطاف پذیر و سازگارند. به عنوان مثال در هفته اخیر دانشمندان توانستند سلول های مغزی یک موش را برای رشد مجدد فعال کرده و در نتیجه بینایی را به یک موش نابینا باز گرداندند.

مغز ما بسیار انعطاف پذیر است

این های تنها نشانه های قابل توجهی است که به ما نشان دهد که چقدر مغز ما می تواند قدرتمند بوده و حتی می تواند در آسیب های فوق العاده زیاد هم به یادگیری خود ادامه دهد. این موارد نوری از امید را در دل های ما روشن کرده و نشان می دهد که شاید روزی انسان بتواند بیماری هایی که ناشی از تخریب نورون ها (بیماری های نورودژنراتیو) است را نیز درمان کند.

نظر شما در رابطه با آگاهی و هوشیاری انسان چیست؟ آیا شما با الکس کلیریمنس هم نظر بوده و یا فکر می کنید آگاهی متعلق به قسمت خاصی از مغز است؟ اگر اینگونه فکر می کنید، شما چگونه می توانید دلیل هوشیاری و آگاهی این شخص فرانسوی را توجیه کنید.منبع : عصر ایران

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

تشخیص صورت توسط مغز

در

گامی بزرگ در چگونگی پردازش صورت توسط مغز توسط محققان موسسه فناوری کالیفرنیا  انجام گرفته است.

آنها به این نتیجه رسیدند که حدود ۲۰۰ نورون ، برای پردازش صورت افراد از یکدیگر، در مغز لازم است.

دانشمندان با نشان دادن  تصاویری از صورت افراد مختلف  به میمون‌هابه این نتیجه دست پیدا کردند بعد از نشان دادن تصاویر صورت افراد مختلف به میمون ها ،پاسخ‌های خاص سلول‌های عصبی به صورت را ثبت کرده و فهمیدند که کدام فعال و کدام غیر فعال مانده است.

محققان به این نتیجه رسیدند که هر کدام از این200 نورون  مخصوص کد گذاری یک ویژگی از صورت فردمی باشند.برای شناسایی هر صورت به 200 عدد ویژگی نیازداریم.به این صورت که یک نورون ممکن است فقط فاصله معینی بین چشم یک فردرا کد گذاری نماید.

زمانی که محققان به این نتیجه رسیدند که هر سلول مسئول کد گذاری کدام ویژگی از صورت است و پاسخ مغز را دریافت کردند، به میمون صورت فرد جدیدی را نشان دادندو فعالیت سلولی در پاسخ به آن چهره را ثبت نمودند تا در نهایت  موفق به بازسازی چهره آن فردگردیدند.این بازسازیبا دقت قابل توجهی انجام شد و این نکته کاملا قابل توجه هست.آنها همچنین بااین روش موفق به ایجاد صورتی کاملا متفاوت شدند.محققان بعد از کامل شدن این  پژوهش در تشخیص صورت و هوش مصنوعی استفاده خواهند کرد.به گفته یکی از محققان این پژوهش از این روش برای بازسازی چهره یک جنایتکار توسط فعالیت مغز شاهد عینی می توان استفاده نمود.(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...